Site in englishزبان فارسی

صفحه نخستمقاله هاگفت و گوهاسخنرانی هادرس هاکتاب هایاد داشت هابیانیه هانقد و نظرزندگی نامهعکس هاتماس

---

 

بعثتِ پیام آور خردورزی، اخلاق و عدالت مبارک باد

 

آنچه از پیام آور بزرگ اسلام به ما رسیده است، منظومه ای از اندیشه های مثال زدنیِ انسانی، خردمندانه و اخلاقی است. در سالگشت بعثت محمد مصطفی خوب است با گزیده هایی از اندیشه های وی آشنا شویم؛ اندیشه هایی که در دومین هزارۀ برآمدنِ آن، الهام بخش زیست انسانی، صلح طلبی و حق جوییِ نوع بشر، در آغازین دهه های هزارۀ سوم میلادی است.

گفتار های پیامبر اسلام را ابوالقاسم پاینده، ترجمه و گردآوری کرد، برای نخستین بار در سال 1336به چاپ رساند و آنرا «نهج الفصاحه» نام نهاد. پوشیده نمانَد که در ایران، سنت نبوی در نظر و عمل، به دلایلی که جای مطرح کردن آن در این نوشته نیست، به غایت مهجور است. پس بر اندیشه وران، نویسندگان و گویندگان متعهد فرض است که پیرامون اندیشه های نبوی تحقیق کنند و در شناساندن آن به شهروندان ایران و جهان بکوشند.

اکنون به اختصار چند مفهوم بنیادین، برگرفته از منظومۀ نبوی، شرح و تبیین می شود:

 

1. حقیقت جویی و حق گویی

پیامبر اسلام گفته است: «کسی که در مقابل حق خوارشود، عزیزتر از آن است که به باطل عزت جوید.» (241)*. حق طلبی و دوری گزیدن از باطل، از آموزه های کلی، یعنی فرازمانی، فرامکانی و جهانشمول است. باید حرف حق را با شجاعت به زبان آورد، چه به نفع ما تمام شود و چه به زیان ما. پیامبر چنین شخصی را پرهیزگارترین افراد می داند: «از همۀ مردم پرهیزگارتر آن کس است که حق را بر نفع و ضرر خویش بگوید.» (9). دانستن سخن حق نیکو است، اما نباید فقط به دانستن آن اکتفا کرد. پیامبر به ما می گوید: «کسی که سخن حقی می داند، نباید از بیم مردم، از گفتن آن خودداری کند.» (92). البته حق گویی دلیری می خواهد و هزینه ها دارد. دربرابرِ حق گویی، سکوت و انفعال قراردارد. معلوم است که نهایت جُبن، تن دادن به ذلت، زبونی و استعباد است. من تاکنون در موضوع اخلاق، «شعر»ی بی مایه تر از این بیتِ عرفی شیرازی ندیده ام که برخلاف اخلاق، آشکارا دعوت به سازشکاری، فرصت طلبی، خاکشیر مزاجی و نان به نرخ روز خوردن می کند. گفتنی است که متن کامل این قطعه، به روشنی نشان می دهد که معنیِ این بیت عرفی، «طعنه آمیز» (ironic) نیست:

«چنان با نیک و بد خوکن که بعد از مردنت «عرفی»،

مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند.»

 

2. ستمگری

اندیشه های پیامبر در بارۀ زشتیِ ستمگری و زیباییِ ظلم ستیزی، درخور تأمل و درس آموزیِ بسیار است. خصم ستمگر و یار ستمدیده بودن، منش و کرداری انسانی، اخلاقی و مسئولانه است: «وقتی مردم ستمگر را دیدند و او را از ستم بازنداشتند، بیم آن می رود که خدا همه را به عذاب خود مبتلاکند.» (169). پیامبر، حاکمان را هشدار و زنهار می دهد که: «از دعای مظلوم بپرهیز، زیرا وی به دعا، حق خویش را از خدا می خواهد و خدا از حق‌دار دریغ نمی دارد.» (7). و نیز: «از نفرین مظلوم بترسید که چون شعلۀ آتش بر آسمان می رود.» (9). ظلم کردن فقط در حق مومن، ناروا و محکوم نیست. پیامبر به ما می آموزد که ظلم کردن در حق «کافر» نیز ممنوع است. حاکمان باید از نفرین کافران نیز بیمناک باشند: «از نفرین مظلوم بترسید اگرچه کافر باشد، زیرا دربرابر نفرین مظلوم، پرده و مانعی نیست.» (10). جهان به کام ستمگران نبوده، نیست و نخواهد بود. این حقیقت را پیامبر با ما درمیان می گذارد: «از ستمگری بپرهیزید، زیرا کیفری از کیفر ستمکاری آماده تر نیست.» (17).

 

3. عدالت و قضاوت

دیدگاه پیامبر آن است که اصل در حکومتگری «عدالت» است، نه «حاکم». از این رو: «عدالت نیک است ولی از زمامداری نیکوتر است.» (424). حاکمان نباید هدیه از این و آن بگیرند و قاضی حق ندارد رشوه خواری کند: «هدیه گرفتنِ امیر ناروا است و رشوه گرفتن قاضی کفر است.» (19). چه کسی از نگاه پیامبر بدترین فرد امت است؟ پیامبر به ما می گوید کسی که بر مسند قضا بنشیند و «اگر به تردید افتد، مشورت نکند و اگر به صواب رود، گردن فَرازد و اگر خشمگین شود، خشونت کند و هر که بدی را نویسد، مانند کسی است که بدان عمل می کند.» (382). بنابراین، مشورت نکردن فاضی در هنگام تردید، گردن فرازی و کبر و نخوت وی، و نیزخشونت ورزی و صدوراحکام ناروا از جانب قاضی، در نگاه پیامبر، کارهای بدترین افرادِ امت او است.

 

4. دوستی و دشمنی

در منطق پیامبر، دشمنی آشکارا نهی شده است. گفتارهای او نشان می دهد که در نگاه او اصل بردوستی است. او خطاب به ما گفته است: «همین گناه ترا بس که پیوسته درحال مخاصمه باشی.» (454). پیامبر در این باره سخنی دارد که به ویژه باید در ذهن و ضمیر سیاست وزران و دیپلمات های کنونیِ ایران نقش بندد و آنان به جِد به آن عمل کنند و از این آموزۀ نبوی هیچگاه منحرف نشوند. سخن پیامبر این است: «در دوستی میانه نگهدار که شاید دوست، روزی دشمنِ تو شود و در دشمنی راه افراط مسپار که شاید دشمن، روزی دوستِ توگردد.» (14).

 

5. گفت و گو ومدارا

در مکتب پیامبر، گفت و گو جایگاه ویژه ای دارد. او در حلقه های فکریِ دایره وار که تشکیل می داد، با مردم به گفت و شنود می نشست. اما گفت و گو باید هدف دار و سودمند باشد، نه بیهوده و بی هدف. پیامبر گفته است: «به روز رستاخیز، گناه آن‌کس از همۀ مردم بیشتراست که بیشتر از همه گفت و گوی بیهوده کرده باشد.» (120).

پیامبر ما را به عنوان انسان های عاقل، به تساهل و مدارا فرامی خواند: «عاقل تر از همۀ مردم کسی است که با مردم بیشتر مدارا کند.» (69). پیامبر در فرازی دیگر، به ما می آموزد که درکارِ دانش، بردباری، خردورزی، عمل، مدارا، میانه روی و شکیبایی، کوشا باشیم: «دانش بیاموز، که دانش دوستِ مومن است، و بردباری پشتیبان او و عقل رهبر و عمل قیم و مدارا پدر و ملایمت برادر او است، و صبر امیرِ سپاه وی به شمار می رود.» (88).

 

6. قاعدۀ زّرین (Golden Rule)

پیامبر در سخنی کوتاه به «قاعدۀ زّرین» اشاره می کند و ما را به رفتار اخلاقی برمدار آن فرامی‌خوانَد: «آنچه را برای خود می خواهی برای مردم بخواه.» (16). قاعدۀ زّرین در اخلاق پیشینه ای درازدامن دارد و به پیش از حیات پیامبر می رسد. این قاعده در دین یهودیت توسط ربّی هیّلل از پیشوایان سدۀ نخست پیش از میلاد، در مسیحیت در انجیل متّی و لوقا و در اسلام در سخن پیامبر و نامۀ امام علی به فرزندش امام حسن در نهج البلاغه و در ایران در کلام سعدی، و نیز در شماری از ادیان غیر ابراهیمی آمده است. جدید ترین صورت بندی قاعدۀ زّرین چنین است: «با دیگران طوری رفتار کن که رضایت می دهی در همان موقعیت با تو رفتار شود.» قاعدۀ زّرین یکی از همسانی های گفتارهای پیامبر و آموزه های ادیان و اندیشه های اخلاقی در تراز جهانی است. این قاعدۀ اخلافی، در زندگی اجتماعی شهروندان جهان و در مناسبات سیاسی و بین المللی دارای ظرفیت های کاربردیِ موثراست.

 

بعثت حضرت محمد، پیام آور خردورزی، اخلاق و عدالت بر تمامی انسان ها و پیروان راستین و اصیل او مبارک باد.

 

*اعداد داخل پرانتزها، شماره های صفحات نهج الفصاحه است.

 

 

                                                                       

 

 

 

 

 

   
بالای صفحهصفحه نخست