Site in englishزبان فارسی

صفحه نخستمقاله هاگفت و گوهاسخنرانی هادرس هاکتاب هایاد داشت هابیانیه هانقد و نظرزندگی نامهعکس هاتماس

---

بن‌لادن، القاعده و انزوای تروريسم بین المللی

روزنامه شرق، سه شنبه 20 اردیبهشت 1390

1 . كشته‌شدن اسامه بن‌لادن رهبر تشكيلات تروريستي القاعده رويدادي عبرت‌انگيز است؛ چرا كه فرجام زندگي شخصي را رقم مي‌زند كه از عوامل اصلي ترس، كشتار، خشونت‌گرايي و ناامني در جهان امروز است. او از مصدا‌ق‌هاي بارز «ظلم» به‌شمار مي‌رود، واژه‌اي كه در آموزه‌هاي ديني بسيار نكوهيده است، و سازمان های تروريستي که سهل است،حتی قادر است حكومت‌هاي قدرتمند را نيز به زير آورد. به واقع، «ظلم» صفتی است كه در درازناي تاريخ، «كفر» را روسفيد كرده است؛ چراکه به سخن پیامبر اسلام(ص)، حکمرانی با کفر به حیات خود ادامه می دهد، اما با ظلم پایدار نمی ماند.( الملک ببقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم). 

2 . بن مايه ايدئولوژي بن‌لادن و القاعده، برآمده از قرائت بنيادگرا از اسلام است؛ قرائتي به شدت تحريف‌آميز، وهم‌آلود، متصلب، جزمي، خشونت‌طلب، متعصب و خشك‌مغز؛ قرائتي فاشيستي كه كشتار يك قلم 3000 نفري در انفجار ساختمان‌هاي نيويورك در يازدهم سپتامبر 2001، براي پذيرندگان آن مانند نوشيدن يك ليوان آب سرد است. البته آدم کشی های بن لادن دامنه ای گسترده داشته است: در سراسر جهان، از اروپاگرفته تا آسیا ,وقربانیان بسیار گرفته است، از مسلمان تا مسیحی، و از میان اقوام و نژاد ها و فرهنگ های گوناگون. موجب خرسندي است كه نه تنها اهل دانش و خرد در جاي جاي جهان، بلكه سياستمداران بزرگ در شرق و غرب، پذيرفته‌اند كه قرائت تروريستي از اسلام، هيچ نسبتي با اسلام ندارد، بلكه تحريف جفاكارانه و ناجوانمردانه از گوهر و حقيقت، ظاهر و باطن دين است.

جنبش‌هاي مدني خاورميانه در ماه‌هاي اخير به روشني نشان داد كه مردم تونس، مصر، يمن، اردن، بحرين، سوريه و حتي ليبي، با پذيرش ظرفيت‌هاي مبارزه مدني و دموكراتيك، مانند نافرماني مدني, روش‌هاي خشونت‌آميز، تروريستي و انقلابي را پشت‌سر نهاده‌اند. امروزه گفتمان فراگير در خاورميانه، گفتمانِ تغيير و اصلاحات بنيادين, با پرهيز از خشونت ورزی و كشتار است. حتي در بسياري از كشورهاي خاورميانه، مردم براي دفاع از خويش نيز به زور متوسل نشده‌اند. به عنوان نمونه، آنان در بحرين و سوريه، در مقابل هجوم تانك‌ها و ديگر جنگ‌افزارهاي سنگين، شعار آزادي، دموكراسي و استقلال سر داده‌اند، اما از به کار گرفتن سلاح خودداري ورزيده‌اند. اكنون در خاورميانه، بيش از هر زمان ديگر، اسلام با قرائت تروريستي و فاشيستي به انزوا كشيده شده است. به همین دلیل است که روش های مبارزات مردم به نفرت, انتقام جویی و خشونت آغشته نشده است.از همين‌رو است كه در هيچ‌يك از كشورهاي ياد شده، جاي پاي سازمان های تروریستی و افراط‌گرايانِ آدم‌كش در عرصه‌هاي گوناگون جنبش‌هاي مدني به چشم نمي‌خورد.

3 . بن‌لادن رفته است، اما جهان ما به اين زودي‌ها از آسيب‌هاي تروريسم جهاني در امان نخواهد ماند. زمينه‌هاي خشونت يا علت‌هاي ظهور تروريسم، مانند خودكامگي، بي‌عدالتي،تبعیض، حاشيه‌نشيني، انزوا، نااميدي و نفرت، همچنان جهان را آبستن افراط‌‌گرايي و تروريسم مي‌كند. اين زمينه‌ها در بستر جهاني شدن، فناوري ارتباطات و فضاهاي مجازي، فرصت رشد يافته و علي‌الدوام خود را از قوه به فعليت درمي‌آورد و باز توليد مي‌كند. در برابر زمينه‌هاي بروز ترور و خشونت در جهان، هم كشورهاي خاورميانه مسووليت دارند و هم كشورهاي اروپايي و ايالات متحده آمريكا و هم چنین نهاد های بین المللی. تا زمينه‌ها و ريشه‌هاي تروريسم از ميان برداشته نشود، خشونت‌گراييِ بين‌المللي، هر روز قرباني‌هاي افزون‌تري خواهد گرفت.

4 - تمام رهبران سياسي، كشورها و گروه‌هايي كه با حمايت‌هاي سياسي، مالي و تبليغاتي خود از القاعده و اسامه‌ بن‌لادن، يا با سكوت در برابر ظلم‌ها و جنايت‌هاي اين گروه و همچنين طالبان، به گسترش و تقويت تروريسم ياري رسانده‌اند، در برابر افكار عمومي جهانيان، عناصري بزهکار و محكوم‌اند و بايد پاسخ گوی اعمال خود باشند و در مواضع و رفتار خود تجديدنظر كنند.

 يكي از تلخ‌ترين تجربه‌هاي سياسي معاصر، گره زدن مبارزات حق‌طلبانه مردم فلسطين به سازمان‌هاي تروريستي همانند القاعده است. دردآور آنكه برخي از فلسطيني‌ها، خود، با حمايت از صدام حسين و اسامه‌ بن‌لادن، عامل اين گره‌افكني شرم‌آور شده‌اند. آنان به‌طور رسمي كشته شدن بن‌لادن را به عنوان «مجاهد عرب» محكوم كرده و دعا مي‌كنند كه «رحمت خداوند شامل حال او و تمامي مومنان و شهيدان باشد.» به كا‌رنامه سراسر خون و جنايت بن‌لادن- كه در واقع  نمودار بزرگ آدم كشي است- بنگريد و قضاوت كنيد آيا او به راستي مسلماني «مجاهد»، «مومن» و شهيد است؟ در میان مسلمانان، آن کس مومن, مجاهد و شهید است که صرفا در برابر هجوم نظامی دشمن متجاوز از خود« دفاع» کند و در دفاع مشروع ، به غیرنظامیان آسیبی نرساند. ترور به هر شکل و با هرانگیزه بر پایه کتاب و سنت، در اسلام محکوم است. جعلیاتی مانند« ترور خوب» و « ترور بد»  و بستن آن به دامن اسلام ، چیزی نیست جز توجیه دست های آلوده به خون انسان های مظلوم و بی گناه و استفاده ابزاری از دین برای شستشوی مغزی بی خبران و تحمیق ساده لوحان.  چنين انديشه‌ها و مواضعِ جانبدارانه از تروریسم، منطق «دفاع از خودِ» فلسطيني‌ها را كه حقي مشروع و پذيرفته شده از سوي اديان و مكتب‌هاي انساني است و در «منشور ملل متحد» صورتبندي شده، لكه‌دار مي‌كند و زمينه سوءاستفاده برخي قدرت‌ها در توجيه كشتار فلسطيني‌ها را فراهم مي‌سازد. صاحبان اين‌گونه انديشه‌ها و مواضع، بايد از برادران و خواهران عرب خويش در مصر، تونس، سوريه، بحرين و يمن، شيوه‌هاي تدبير و سياست‌ورزي را بياموزند و دريابند كه سطوح عقلانيت در خاورميانه ارتقاء يافته و شيوه‌هاي مدني جايگزين رسم‌هاي بدوي شده است.

5. بن‌لادن و ملاعمر به عنوان سرشاخه‌هاي شجره خبيثه تروريسم بين‌الملل از بستر ناآگاهي، محروميت و نابالغي فرودستاني تغذيه مي‌كنند كه خود قرباني ستمگري، بي‌عدالتي و تبعيض‌اند. براي ريشه‌كن ساختن اين درخت مسموم و زهرآگين، نخست بايد از حجم محروميت، ناآگاهي و تبعيض كاست. دوم، برابري را در مبارزه با تروريسم در جهان حاكم ساخت. اعمال تبعيض در برخورد با سازمان‌ها و دولت‌هاي تروريستي، نقض آشكار كنوانسيون‌هاي مبارزه با تروريسم و اعلاميه جهاني حقوق بشر است. تا زماني كه از سويي اسراييل با دست گشاده در كار تروريسمِ دولتي است و هيچ قدرتي مانع آن نيست و از سوي ديگر، صرفا با سازمان‌هايي همانند القاعده و طالبان در پاكستان، افغانستان و عراق مقابله مي‌شود، كار مبارزه جهاني با تروريسم به سامان نخواهد رسيد. سوم، لازم است دولت‌هاي واقع در جغرافياي تروريسم، به ويژه خاورميانه، در جداكردن ريشه‌هاي تغذيه درخت تروریسم از تنه و شاخه‌هاي آن بكوشند. افزون بر اصلاحات اقتصادي و رفع تنگناهاي معيشتي، لازم است آموزش و پرورش در كشورهايي همچون پاكستان، افغانستان و كشورهاي عربي منطقه خليج‌فارس و شمال آفريقا به سمت و سوي آموزش‌هاي علمي و مدني دگرگون شود. از ياد نبريم كه مدرسه‌هاي سنتي سلفي‌ها و بنيادگرايان در مناطق ياد شده، كه شمار آنها به هزاران باب مي‌رسد، از عمده‌ترين خاستگاه‌هاي ايدئولوژي‌هاي تروريستي و خشونت‌آميز است. گفت‌وگو با جماعت‌هايي كه به قرائت بنيادگرا و خشونت‌گرا از اسلام باور دارند، بايد آغاز شود و تداوم يابد. اگر جرعه‌اي از آب شيرين و گواراي اسلام رحماني و اخلاق انساني به جوانان متعصب و شورشگري كه در دام بن‌لادن‌ها و ملاعمرها گرفتار شده‌اند، هديه شود، كام آنان شيرين و چشم‌هاي آنان شست‌وشو مي‌شود. آنگاه با چشم‌هاي باز خواهند ديد كه خاورميانه در حال دگرگون شدن است و حق را با راه و رسمِ مبارزه مدني بايد ستاند و نه با شيوه‌هاي ضد انسانیِ قرون وسطايي.

مبارزه با تروريسم بين‌المللي مبارزه‌اي «انساني» و درازمدت است. اگر اين مبارزه از چنبره سياست خدعه‌آميز، فريبكار و فايده‌گرا خارج نشود و جامه انساني و اخلاقي به بر نكند، تروريسم- كه متاسفانه بيشتر قربانيان آن، انسان‌هاي بي‌گناه‌اند- با خشونتي فزاينده در جهان ادامه خواهد يافت.

6. با یستی این پیام را به گوش رهبران، اعضا و هواداران القاعده و طالبان برسانیم که دیری است منطق مبارزه تروریستی و خشونت آمیز ، هرچند با انگیزه های عدالت خواهانه، در هم شکسته و فروریخته است. راه درست و چاره کار آن است که این افراد ، مبارزه تروریستی و انتحاری را کنار بگذارند و به مبارزه سیاسی روی آورند. آنان دیر یا زود درخواهند یافت که روز به روزدر عرصه افکار عمومی، تنها تر و تنها تر می شوند و مردم جهان و به ویژه جوانان آگاه جهان اسلام, از آنان بیشتر فاصله می گیرند.  پس بیش از این در خون و جنایت غوطه ور نشوند. دست های خون آلود خود را بشویند و به درگاه الهی توبه کنند و تمام توش و توان خویش را در راه آزادی، عدالت و پیشرفت، در چارچوب فراخ و کارآمد مبارزه سیاسی و مدنی به میدان آورند.

---

 

    

 

 

 

 

 

   
بالای صفحهصفحه نخست