Site in englishزبان فارسی

صفحه نخستمقاله هاگفت و گوهاسخنرانی هادرس هاکتاب هایاد داشت هابیانیه هانقد و نظرزندگی نامهعکس هاتماس

---

نقش آموزش و پرورش در تغییر و اصلاح خصایل و رفتارهای ایرانیان

 

ماهنامه کوچه، شماره 38، اسفند ماه 1400

 

مقدمه

دربارۀ خُلق و خو، روحیات، عادات و رفتارهای فردی و اجتماعی ایرانیان، تاکنون از سوی پژوهشگران ایرانی و خارجی صدها کتاب و مقاله نوشته شده است. هر نویسنده کوشیده است جنبه‌های مثبت و منفی زندگی و رفتار ایرانیان را ترسیم کند. از سید محمدعلی جمالزاده(1376-1270) در خلقیات ما ایرانیان تا جیمز موریه(1849-1780) در حاجی بابای اصفهانی. پرسش اساسی این است که چرا دست کم در سدۀ اخیر به رغم تلاش های علمی در ترسیم، تحلیل و نقد خلق و خو و رفتار ایرانیان، تغییر و اصلاح چشمگیری در آنان پدید نیامده است. بدین‌سان، هر نسل، فرهنگ و هنجارهای فردی و اجتماعی خود را به نسل بعد منتقل کرده است و این چرخه همچنان ادامه دارد. به نظر من، وجه غالب آنچه از صفات، عادات و کنش‌ها در نسل‌ها از پس یکدیگر انتقال یافته، اغلب دربرگیرندۀ وجوه منفی، عقب مانده و ویرانگر بوده است تا وجوه مثبت، پیشرفته و سازنده.
در این نوشتار، نخست نمونه‌هایی از خلق و خو، عادات و رفتارهای منفی ایرانیان ذکر می‌شود. سپس به دلایل و علت‌های بروز و تداوم آنها اشاره خواهد شد. در ادامه، نقش و تأثیر آموزش و پرورش در راستای تغییر و اصلاح خصایل، عادات و رفتارهای منفی ایرانیان مورد بحث و ارزیابی قرار خواهد گرفت.

 

نمونه‌هایی از خصایل و رفتارهای منفی ایرانیان

 فهرستی که در مورد خلق و خو و رفتار ایرانیان در پی می‌آید، تصویری از منش و کنش مردم ارائه می‌دهد که در ایران امروز نیز می‌توان مصداق‌های گوناگون آنرا یافت. این فهرست- که نمونه‌هایی از عادات و رفتارهای ایرانیان را دربرمی‌گیرد و رواج و شیوع بیشتری دارد-، برمبنای تجربه‌های مستقیم راقم این سطور در دهه‌های اخیر فراهم آمده است. در سنجش صدق و کذب این صفات و رفتارها، به کارگیری روش ابطال‌پذیری(i) کارل پوپر(1994-1902) برای ناقدان این متن گشوده است. دو نکته را نیز لازم است بیفزایم. نخست اینکه، صفات، عادات و رفتارهای ذکرشده در این فهرست، محدود به تودۀ مردم ایران نیست، بلکه شماری از نخبگان و حاکمان را نیز دربرمی‌‌گیرد. دوم اینکه، نه شمار این صفات در همۀ افراد باهم برابراند و نه درجات آن‌ها باهم یکسان‌اند:
1. ناآگاهی از معنیِ مفهوم‌هایی همانند حقوق، قانون، الزام قانونی، الزام اخلاقی و تفاوت میان آن‌ها.
2. بی‌دقتی در فهم درست و دقیق گفته‌ها و نوشته‌ها،
3. ناتوانی در مفاهمه و همکنشی با یکدیگر،
4. فقدان و یا ضعف نگرش و منش اخلاقی در روابط اجتماعی،
5. قانون‌گریزی و رعایت نکردن قوانین و مقررات،
6. رعایت نکردن حقوق شهروندی در روابط اجتماعی با همسایگان، در خیابان، بازار، ادارات،
7. آلوده کردن محیط زیست به شکل‌های گوناگون،
8. خشونت‌ورزی، خودآزاری، دگرآزاری،
9. بی نظمی در انجام کارها، به تاخیر افکندن کارها تا آخرین روزها و ساعت‌ها،
10. فرصت‌طلبی و سوءاستفاده از موقعیت‌ها،
11. عجله و بی‌تابی در انجام کارها،
12. بی‌دقتی در انجام کارها،
13. رعایت نکردن نظم و نوبت در مراجعات،
14. خودمحوری،
15. خودهمه‌انگاری و استبداد رأی در خانواده، روابط اجتماعی و کشورداری،
16. دروغ‌گویی و وارونه‌ جلوه‌دادن حقیقت،
17. سوگند خوردن به دروغ در جهت منافع شخصی و گروهی،
18. پنهان‌کاری،
19. ریاکاری،
20. بهانه‌جویی،
21. دلیل‌تراشی،
22. سوءاستفاده از اشخاص و ضعیف‌کُشی،
23. سازشکاری،
24. فرصت‌طلبی،

 

 نقش آموزش و پرورش در تغییر و اصلاح عادات و رفتارهای ایرانیان
تغییر و اصلاح صفات منفی مردمان به مثبت، کاری به غایت پیچیده و طاقت‌سوز است. شوربختانه در ایران کوشش هایی که تاکنون در این زمینه به عمل آمده، اکثراً ناکام بوده و با شکست مواجه شده است. تردیدی نیست که دگرگون کردن ذهنیت و کنش منفی ایرانیان بر مبانی خردورزی، اخلاق و قانون‌گرایی، نخست نیازمند انجام پژوهش‌هایی در یافتن دلایل و علت‌های آن است. دوم، تعیین خط مشی و برنامه در جهت تغییر و اصلاح آنها. این نوشته در پی عرضۀ دلایل و علت‌های تداوم صفات و کردارهای منفی ایرانیان نیست. بی‌تردید، استبداد طولانی، ممتد و مزمن در شکل‌های گوناگون آن، قانون‌ستیزی، جلوگیری از آزادی‌ها‌، نابرابری‌های تبعیض‌آمیز، انواع فساد، ناامنی، خشونت‌ورزی و نیز شرایط خاص ایران از جنبه‌های تاریخی، سنتی، امنیتی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و نظام آموزش و پرورش، از عوامل زمینه‌سازِ خلق و خو، عادات و رفتارهای منفی ایرانیان بوده است.
از میان مواردی که ذکرشد، من به نقش بنیادین آموزش و پرورش در تغییر و اصلاح عادات و رفتارهای ایرانیان می‌پردازم. اگر به هدف‌ها، برنامه‌ها، کتاب‌های درسی و روش‌های آموزشی و پرورشی در سدۀ اخیر بنگریم، در بهترین حالت، نظام آموزشی ایران اغلب از نظر آموزشی در انتقال حجم عظیم معلومات و از نظر پرورشی در عرضۀ پند و اندرزهایی به دانش‌آموزان، خلاصه شده است. بن‌مایۀ این رویکرد پرورشی، اخلاق فضیلت‌گرا است که از یونان باستان برخاسته و در سده‌های میانه وارد قلمرو اسلامی شده است. چنانکه پیش از این گفته و نوشته‌ام، اخلاق مبتنی بر فضیلت‌گرایی، در کنار دیگر مکتب‌های اخلاقی، از ظرفیت‌ها و آموزه‌های مبثت و سازنده‌ای برخوردار است، اما به تنهایی، به ویژه در روزگار ما، فاقد کاربردهای مؤثر در تغییر و اصلاح ذهنیت و رفتار انسان‌ها(در این مقال ایرانیان) است. آنچه در این باره عرضه کرده‌ام،«اخلاق فایده-وظیفه‌گرایی به مثابۀ تمهیدی در جهت سازگاری اخلاق و سیاست» است(محمودی، 1399). البته پرورش دانش‌آموزان و دانشجویان نمی‌تواند به ساحت اخلاق محدود شود. افزون براین، برخورداری از آگاهی‌های حقوقی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و آشنایی با قانون‌های موضوعه لازم است تا این افراد در فرایندی روشمند و سازنده، به مقام«شهروند خوب»(1) نائل شوند. گرانیگاه و کلید واژۀ چنین رویکردی به آموزش و پرورش، خردگرایی است.
هنوز در ایران، درک درستی از چیستی، چرایی و چگونگی آموزش و پرورش با هدف تربیت«شهروندان خوب» وجود ندارد. هنوز این موضوع اساسی در ایران در بوتۀ ابهام قرار دارد که آیا هدف آموزش و پرورش«انتقال معلومات» است یا «تغییر رفتار»؟ در عمل، هنوز روش مآلوف آموزش در ایران، بر مدار محفوظات و زیر یوغ سیطرۀ کَّمیَت است. نظام آموزشی ما فاقد برنامه‌ها، کتاب‌های درسی و روش‌های نوین آموزش و پرورش است. به برنامه‌ها و کتاب‌های درسی در ایران امروز بنگرید. آیا در آن‌ها می‌توان نمونه‌هایی از آموزشِ نظم، وقت‌شناسی، وفای به عهد، رعایت حقوق شهروندی و پرهیز از قانون‌گریزی و پنهان‌کاری را یافت؟ آیا به عنوان نمونه، به دانش آموزان دبستان و دبیرستان آموزش داده می شود که چگونه باید از عرض خیابان عبور کنند؟ چگونه باید نوبت را در مراجعات رعایت کنند؟ چگونه باید در ترافیک، به عنوان راننده و عابر پیاده، رفتار کنند؟ چگونه حق محیط زیست را رعایت کنند؟ با همسایگان خود به‌گونه ای رفتار کنند که موجب آزار و رنج آنان نشوند؟ آیا مفهوم«آلودگی صوتی» و ضرورت احتراز از آن، در مدارس تدریس می‌شود؟ آیا انواع فساد، زمینه‌های پیدایش آن و راه‌های پیشگیری از آن در نظام حکومتی و بخش خصوصی، در آموزش و پرورش ما جایگاهی دارد؟ آیا مفهوم‌هایی مانند قلمرو سرزمینی، ملی، حقوق شهروندی، ملت-دولت (ii) ، امنیت ملی، منافع ملی، توسعۀ پایدار، صلح‌طلبی، جنگ دفاعی و جنگ تجاوزکارانه، در برنامۀ درسی دبیرستان‌های ما به چشم می‌خورد؟ در نظام آموزشی ما از چنین نگرش‌ها و رویکرد‌های آموزشی و پرورشی خبری نیست. نظام آموزشی کنونی در ایران، گَرته‌برداری از مکتب‌خانه‌های دوران قاجار است.
نظام آموزشی را می‌توان به دو رویکر بخش کرد. نخست، نظام آموزشی ایدئولوژیک و حکومت محور، دوم، نظام آموزشی مدنی و شهروندمحور. هریک از این دو رویکر، در نظام آموزش و پرورش ملی و رسمی کشورها برگزیده و به اجرا می‌شوند. رویکرد نخست، اولویت آموزشی و پرورشی را به حفظ نظام سیاسی می‌دهد، اما رویکرد دوم، نسل آزاداندیش، آگاه از تاریخ و تداوم فکری و فرهنگی، میهن‌دوست، پایبنده به منافع ملی، صلح‌طلبی و توسعۀ همه‌جانبه و پایدار تربیت می‌کند. رویکرد نخست چندان قادر به تحقق هدف‌های خود نیست؛ گویی برسر شاخ نشسته و بُن می بُرَد(2). رویکرد دوم در برنامه‌ریزی، محتوا، روش‌های آموزشی و پرورشی نوین و آزادی‌محور، موفق و پیروز است. تجربه‌های ممتد و گسترده در نظام‌های آموزشی و پرورشی دموکراسی‌های پیشرفته و با ثبات جهان، خردگرایی و کارآمدیِ این روش را اثبات کرده است.
مبنای رویکرد دوم در گام نخست، اولویت«مردم و کشور» بر«نظام‌های حکومتی» است. فراموش نکنیم که نظام‌های حکومتی همگی وابسته به کشورها هستند، نه کشورها وابسته به نظام‌های حکومتی. نخست کشوری در جهان وجود دارد مانند ایران که پیشینۀ هزاران‌ساله دارد، سپس نوبت به ضرورت نظم مدنی و تأسیس حکومت از سوی شهروندان می‌رسد؛ حکومتی مردم‌ساخته که وکیل شهروندان است و باید تابع خواسته‌ها و آراء موکلان خود، یعنی شهروندان باشد. بنابراین کشور و حفظ آن در جایگاه نخست قراردارد و نظام‌های حکومتی هریک وابسته به مردم و کشور اند و در پی آن می‌آیند.
ما به «آموزش و پرورش مدنی» در محتوا و« آموزش و پرورش کاربردی» در عمل نیاز داریم. اگر موارد بیست و چهار‌گانه که به عنوان نمونه‌های دارای اولویت ذکر گردید، مبنای تغییرات و اصلاحات در نظام آموزشی ایران قرارگیرد؛ یعنی هدف‌ها، برنامه‌ها، کتاب‌های درسی و روش‌های آموزش و پرورش را دربرگیرد، می توان امیدوار بود که چرخۀ معیوب خلق وخو، عادات و رفتارهای منفی ایرانیان به تدریج متوقف شود و نسلی جدید در ایران پا به عرصۀ جامعه بگذارد و در نسل‌های بعد تداوم یابد. مراد از آموزش و پرورش مدنی در محتوا، ارایۀ این دیدگاه به دانش‌آموزان و دانشجویان است که شهروندان، همگی، فارغ از نژاد، زبان، فرهنگ، سنت، دین و مذهب، زیر چتری یگانه به نام میهن، حق دارند بدون نابرابری و تبعیض، در کشور خود زندگی شرافتمندانه و آبرومندانه‌ای داشته باشند. منظور از آموزش و پرورش کاربردی، کاستن از حجم انتقال معلومات و درپیش‌گرفتن تغییر رفتار با استفاده از روش‌های نوین کاربردی است. به عنوان نمونه، آموزش و پرورش مبتنی بر اخلاق فضیلت‌گرا، معلوماتی به ذهن دانش‌آموزان و دانشجویان وارد می‌کند، اما آموزش و پرورش کاربردی با پشتوانه‌های فلسفۀ حقوق، فلسفۀ اخلاق و فراخلاق، در عرصۀ تجربه و عمل، به آنان رفتار قانون‌گرا و اخلاقی را می‌آموزد، به گونه‌ای که در موقعیت‌های مختلف، انجام افعال حقوقی و اخلاقی در ساحت‌های فردی و اجتماعی، همواره در ذهن و ضمیر افراد حضور داشته و ملکۀ ذهن آنان می‌شوند.
پیداست که تغییرات و اصلاحات بنیادین و اصیل در شخصیت، منش و کردار ایرانیان، صرفاً در امر آموزش و پرورش خلاصه نمی‌شود. بی‌تردید، تأمین نیازهای پایۀ مردم در امنیت، شغل، معیشت، سرپناه و بهداشت، پیش‌زمینه‌های گام‌نهادن در قلمرو آموزش و پرورشِ نوآئین در راستای تغییر و اصلاح خلق و خو، عادات و رفتارهای منفی ایرانیان است.

 

 یادداشت‌ها

 

 i) falsifiability

ii) Nation-State

(1) دربارۀ«شهروند خوب»، به قلم سید علی محمودی، ن.ک.به:
1. «شهروندان خوب در دولتشهر ارسطو»، 1393.
2. «ایران دربرابر دو گزینه: تربیت «انسان خوب» یا «شهروند خوب»(همراه با فایل صوتی)، @Drmahmoudi7
3. «گزینۀ ایران کدام است: تربیت «شهروند خوب» یا «انسان خوب»؟، @Drmahmoudi7
4. «شهروند خوب» و «انسان خوب» چه تفاوتی با هم دارند؟(دو بخش)، @Drmahmoudi7
(2) «یکی بر سر شاخ، بن می‌برید
خداوند بستان نگه کرد و دید
بگفتا: گر این مرد بد می‌کند
نه با من که با نفس خود می‌کند.»
(سعدی، 1365، 232).

کتابنامه
سعدی، مصلح بن عبدالله(1365)، کلیات سعدی، به اهتمام محمد علی فروغی، چاپ پنجم، تهران، امیرکبیر.
محمودی، سید علی(1393)، خرد سیاسی، جستارهایی در آزادی، اخلاق و دموکراسی، تهران، نگاه معاصر.
محمودی، سید علی(1399)،«ارزیابی ظرفیت‌ها و تنگناهای اخلاق هنجاری در سیاست‌ورزی، اخلاق فایده-وظیفه‌گرایی به مثابۀ تمهیدی در جهت سازگاری اخلاق و سیاست»، فصلنامۀ سیاست، مجلۀ دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دورۀ 50، شمارۀ 1، بهار.
کانال تلگرامی سید علی محمودی: @Drmahmoudi7
وب سایت سید علی محمودی: www.drmahmoudi.com

بهمن ماه 1400

 

    

 

 

 

 

 

   
بالای صفحهصفحه نخست